سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندیشه ترقی

 

 

لیز اِکو، قدیمی ترین و معتبرترین روزنامه اقتصادی فرانسه در شماره سه شنبه 12 اکتبر به انتشار یک گزارش محرمانه به قلم ایو بوردلن، کارشناس اقتصادی و نویسنده خود پرداخت است ، گزارشی که گروهی از اقتصاددانان برجسته ایران به صورت محرمانه ای، درباره نزدیک بودن “فروپاشی اقتصاد ایران” به آیت الله خامنه ای، رهبر حکومت اسلامی ایران هشدار داده اند. گزارشی که نشریه معتبر و اقتصادی لیز اِکو، چاپ پاریس به نسخه ای از آن دست پیدا کرده است  . 

ایو بوردلن مینویسد، بر اساس این گزارش محرمانه که در اوخر ماه سپتامبر(مهرماه) تسلیم رهبرحکومت اسلامی، آیت الله خامنه ای شده است، اقتصاد ایران ظرف یک سال آینده و به دلیل فشار سنگین اقتصادی ناشی از تحریم های بین المللی به طور کامل از هم خواهد پاشید .به نوشته این نشریه اقتصادی فرانسه ، برخی از گردآورندگان این گزارش محرمانه را، اقتصادانان بانک مرکزی جمهوری اسلامی، وزارت اقتصاد و وزارت نفت تشکیل میدهدند.

این کارشناسان اقتصادی در گزارش خود تصریح کرده اند که تحریم ها و مجازات های وضع شده به صورت یکجانبه از سوی ایالات متحده آمریکا و اروپا از اواخر ژوئیه (تابستان گذشته) و ترغیب یا تحت فشار قرار دادن دیگر کشورها برای اعمال تحریم های یاد شده بر بخش های مالی ، بازرگانی و صنعت نفت، بیش از تحریم های وضع شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد بر کمر اقتصاد ایران سنگینی کرده است.

ایو بوردلن،نویسنده نشریه لیز اِکو به نقل از این گزارش محرمانه می افزاید، صنعت نفت ایران از دو جهت تحت فشار تحریم های بین المللی است : از یک طرف به دلیل خروج شرکتها و کمپانی های عظیم نفتی اروپایی و آسیایی از ایران همچون توتال فرانسه، شل ، استات اویل و انی ایتالیا که با خروج شان از پروژه های انرژی ایران ، عملاً بهره برداری از منابع نفت و گاز را برای حکومت ایران به یک معضل بزرگ تبدیل کرده اند.در این زمینه میتوان به تصمیم  گروه نفتی ژاپنی اینپکس که با ساخت، نگهداری و تعمیر تجهیزات استخراج نفت و کمک به استخراج روزانه 4 میلیون و 200 هزار بشکه نفت مبنی بر خروج از ایران اشاره کرد.از طرف دیگر کشورهایی که با قطع صدور بنزین به ایران، جمهوری اسلامی را ناگزیر از تأمین نیاز خود در این زمینه از طریق قاچاق کرده اند.

ایو بوردلن مینویسد،افزایش ارزش دلار و دیگر ارزهای معتبر در مقابل ریال از تبعات گریزناپذیر همین وضع است و برخلاف تصور مقامات بانکی جمهوری اسلامی نمی توان در کوتاه مدت با تزریق قطره ای دلار به بازار این مشکل ریشه دار را برطرف کرد. گزارش محرمانه رهبر جمهوری اسلامی ایران را به اتخاذ تصمیم های ریشه ای برای پیشگیری از تشدید بحران ها فراخوانده است. تهیه کنندگان این گزارش از آیت الله خامنه ای خواسته اند که ذخایر مواد غذایی و سوختی کشور را افزایش داده و با وجود مشکلات فنی، ذخایر ارز بانک مرکزی را به یوآن واحد پول چین تبدیل کرده و در بانک های این کشور سپرده گذاری کند.

 

منبع : روزنامه اقتصادی لیز اِکو

برگردان : کیومرث إعطا




موضوع مطلب :


یادداشت ثابت - پنج شنبه 92 شهریور 22 :: 12:18 عصر :: نویسنده : yousofkhan tabrizi

 

 

روزنامه شرق دیروز یادداشتی از سعید لیلاز منتشر کرد که بسیار خواندنی و اندیشیدنی است. اگر با کمی دقت و تأمل در آن بنگریم بر ما آشکار می شود اقتصاد ایران فروپاشیده است و آخرین نفس های خود را می کشد! اقتصاد ایران در یک دور باطل گرفتار شده که نه تنها هستی سیستم سیاسی را تهدید می کند بلکه هستی و زندگی مردم را بیش از اولی رو به نابودی و فروپاشی سوق می دهد! وضعیت رکود - تورم دور باطل اقتصاد ماست که ایشان برای حل آن دوره ای ریاضت و رنج ملی را پیشبینی می کند. اکنون عین یادداشت ایشان را نقل می کنم و خواهشمندم آن را با دقت بخوانید :

 

گفت‌وگوی امیدآفرین   

سعید لیلاز . کارشناس اقتصاد  

برای دانستن قدر بیشتر نعمت‌ها، لازم است ابتدا به «مصیبتی» گرفتار آییم. پس از هشت‌سال، سخنرانی یا گفت‌وگوی تلویزیونی پریشب آقای دکتر روحانی، بار دیگر سیمای مردی را به نمایش گذاشت که شایسته نمایندگی ملت بزرگ ایران است. در این گفت‌وگو، آقای روحانی با اطلاعات و دانش کافی ـ این دو یکی نیستند ـ و نیز بهره‌مند از مشاوره دانشمندان متخصص در دو امر خطیر اقتصاد و سیاست خارجی، بارقه‌های امید شعله‌ور‌شده در دل ملت را با فروغی بیشتر بازتاب داد و مردم را امیدوار کرد که گذر از شرایط «ویژه» کنونی با این ترکیب از اراده و دانش مسوولان و آن پشتیبانی عظیم و بی‌دریغ مردم و رهبری، شدنی است.  برابر گزارش مستقیم رییس‌جمهوری به ملت، تصویر اقتصاد ایران طبعا نگران‌کننده است. اگر نخواهیم به تکرار اعداد و ارقام دلهره‌آور و خسته‌کننده یا محکوم‌کردن‌هزارباره و البته بی‌حاصل گذشتگان بپردازیم، چنان‌که پیداست اقتصاد ایران در دام یک رکود تورمی خطرناک گرفتار آمده است که بهترین نمایانگر آن، «شاخص فلاکت» است که از دو عدد نرخ تورم به‌علاوه نرخ بیکاری به‌دست می‌آید. اگر در دو دهه گذشته این شاخص و تا سال 1389 حدود 20 تا 24 بود، تنها ظرف دو، سه سال اخیر یکباره به حدود شش جهش کرده است که به‌راستی در میان کشورهای جهان به‌استثنای یکی، دو اقتصاد دیگر بی‌همتاست.                
 
مساله اینجاست که  بدون ‌خراب‌تر کردن یک شاخص از این دو یعنی رکود و تورم، اصلاح و بهبود آن یکی‌شدنی نیست یا به‌هرحال بسیار دشوار است. یک نمونه روشن بسیار خطرناک و به همان اندازه فوری، مساله کسری بودجه دولت است. در ایران بودجه عمومی دولت برای امسال، معادل یک‌چهارم تولید ناخالص داخلی کشور است و بنابراین هرگونه تحولی در آن، روی کل اقتصاد ملی از جمله معیشت مردم، رونق کسب‌وکار و سطح عمومی قیمت‌ها مستقیما اثر می‌گذارد حال اگر این بودجه، معادل یک‌سوم آن یعنی به اندازه هشت تا 9درصد تولید ناخالص داخلی کسری داشته باشد، دولت یا باید از هزینه‌های خود به اندازه 9درصد تولید ملی کسر کند که به‌معنای تشدید رکود بی‌سابقه در تاریخ ایران است، یا به همان اندازه به قیمت کالاها و خدمات دولتی بیفزاید یا پول بدون پشتوانه چاپ کند که به‌منزله تشدید تورم همین حالا کم‌سابقه در تاریخ کشور است. بدیهی است که هیچ‌یک از این دو راه‌حل، به‌تنهایی و در شرایط کنونی کشور با ساختار اجتماعی بس شکننده آن ممکن نیست و حتما باید از همه راه‌های ممکن بدون کنار گذاشتن کامل هر یک از آنها، برای حل این مساله به‌مثابه دروازه و نقطه آغاز حل‌وفصل مسایل اقتصادی ایران استفاده شود. شاید این نقطه‌ضعف گزارش آقای رییس‌جمهوری بود یا اینکه وی مصلحت ندانست به مردم توضیح دهد که به‌هرحال، با هر سمت‌گیری، با استفاده از هر یک از نظریات اقتصادی رایج جهان اعم از سیاست‌های لیبرالی یا راهبردهای نهادگرایانه، پیمودن راه بازسازی اقتصادی ایران بدون  ریاضت سخت، تلاطم و تحمل رنج ملی ممکن نیست و حتی اگر بر اثر تذکر ‌هزارباره ملال‌آور نیز شده باشد، هنوز دست‌کم در علم اقتصاد هیچ آمپولی که دردناک نباشد و همه مشکلات را در کوتاه یا بلندمدت حل کند، اختراع نشده است. این ریاضت، دست‌کم پادافره یا مجازات آن ضیافت بزرگ نفتی هشت‌ساله است که طی آن، روح‌هایی بزرگ و نترس ‌بسیار کوشیدند تا نشان بدهند که با چه سرعت سرسام‌آوری به علت آسیب‌دیدگی روی‌ می‌آوریم می‌کنیم، اما در میانه هیاهوها بر سر اینکه «مار» را می‌نویسند یا نشان می‌دهند، به جایی نرسید. اکنون نیز حل مشکلات برخاسته از خماری این هشت‌ساله کمابیش ملی جز با عزم و انسجام ملی و تحمل شداید و ریاضت اقتصادی شدنی نیست. آنهاکه در گفتار، زبان به انتقاد از دولت به‌خاطر سختگیری‌های گریزناپذیر آن در آینده‌ای نه‌چندان دور از چپ و راست خواهند گشود، جز انتقاد زبانی که حتما باید همه از آن دریغ نورزند، راهی پیش پای دولت و ملت نمی‌گذارند، برای شروع به حل مشکلات، راهی جز کاستن شدید هزینه‌های جاری، افزایش درآمدهای دولت از محل رشد مالیات‌ستانی و افزایش قیمت حامل‌های انرژی، فروش اوراق مشارکت و خلاصه پیمودن همه راه‌هایی که «عرضه‌کل» را می‌افزاید و «تقاضای کل» را می‌کاهد، نیست. انجام این کار بزرگ و دشوار بیش از هر چیز مشروعیت و پشتوانه مردمی زیاد می‌طلبد که خوشبختانه روحانی از آن برخوردار است  .


 




موضوع مطلب :


یادداشت ثابت - پنج شنبه 92 شهریور 22 :: 12:7 عصر :: نویسنده : yousofkhan tabrizi

 

هنگامی که یادداشت آقای سلمان صفوی در بهار امروز را خواندم بر من محرز شد که سوریه و ایران آن چنان به هم نزدیک اند که نمی توان منافع حکومت سوریه و حکومت ایران را از هم جدا فرض نمود. فرماندهان سپاه آشکارا از مدت ها پیش سوریه را خط قرمز خویش تلقی کرده اند و حتی حکومت های منطقه را تهدید نموده اند. برخی از ایشان و نیز نویسنده ی یادداشت از ویتنام 2 سخن می گویند. نکته ی بسیار مهمی که ارتباط ایران و سوریه را در اذهان خوانندگان به اتحاد تعبیر می کند ؛ پیشنهاد نویسنده ی یادداشت است که بحران سوریه را فوری ترین آزمون دولت روحانی می داند. بحران فزاینده ی اقتصادی در ایران بار دیگر تحت و شعاع چنین دیپلماسی خواهد شد و به نظر اقتدار داخلی به شدت لطمه ببیند. البته چنین موضع گیری در سیاست خارجی بهبود روابط با غرب را برای مدتی طولانی به کما خواهد برد. گشایش فضای داخلی به شدت آسیب خواهد دید و اصلاحات دولت روحانی عملا به تعویق و یا حتی منتفی خواهد شد. اگر تحریم ها افزایش نیابد که با چنین دیپلماسی ای که نویسنده ی یادداشت پیشنهاد می کند ؛ بی شک افزایش خواهد یافت ؛ گروه های تندرو ی داخلی از این فضای بحرانی در تقویت خود بسیار بهرمند خواهند شد. مهمتر از همه سیستم سیاسی کشور اگر در تحت رهبری مستقیم نظامیان نباشد ولی در چارچوب برنامه های آنها خواهد بود. ایشان می گویند دولت آقای روحانی و جناب ظریف ، توقف دخالت ناتو در سوریه را در اولویت خود قرار دهند!؟ من نمی دانم مگر دولت ایران چقدر می تواند در چنین مساله ای تاثیر گذار باشد؟ حکومت ایران از یک سو دارای مصالح استراتژیک در سوریه و لبنان است و تا کنون بنا به گزارش لیبراسیون بیش از 17 میلیارد دلار در این جنگ هزینه کرده و بسیاری نیروی های خود را در آنجا حاضر نموده است و از طرف دیگر تحریم ها و فشارهای غرب و سوء مدیرت دولت قبلی اقتصاد ملی را دچار بحران خطرناکی کرده است ؛ از سوی دیگر مطالبات انباشته شده ی اجتماعی و سیاسی که رفع بخشی از آنها در شعارهای دولت جدید نیز مطرح شد ؛ دچار وضعیت بغرنجی شده است که بی شک موضع طرفدارانه از سوریه ، منافع ملی ایران را دچار آسیب جدی خواهد نمودو افزون بر آن مواجهه با ناتو و حکومت های منطقه خطر فروپاشی سیاسی را هم می تواند به دنبال داشته باشد.




موضوع مطلب :


یادداشت ثابت - جمعه 92 شهریور 9 :: 12:13 عصر :: نویسنده : yousofkhan tabrizi

 

 

پس از سالها جنگ در سوریه که وجه المصالحه ی قدرت های بزرگ جهانی و منطقه ای شد ؛ اولین نتیجه دردناک آن کشتار بیش از یک صد هزار مردم سوریه است. روسیه و متحدانش از یک سو و آمریکا و متحدان او از سوی دیگر برای تأمین منافع سیاسی خود از تمامی برگه های خود استفاده کردند تا پیروز این میدان باشند. اما اکنون که سوریه در آستانه ی ضربه فنی نهایی است و بشار اسد مجری سیاست های روسیه با سخنان اخیر لاوروف ؛ سرنوشت تمامی مجریان روسیه را در طول تاریخ خواهد چشید. لاوروف صریحا اعلام کرد در این جنگ وارد نخواهد شد و گویا پشت پرده توافقات لازم با آمریکا را صورت داده است. جالب این که بشار اسد همان رجزخوانی های امثال قذافی را دارد تکرار می کند! این ها نشانه های پایان راه و کار اوست. اما جنگ سوریه پایان ماجرا نیست و تحولات عمیق تری را در منطقه شاهد خواهیم بود. گزیده اخبار زیر نشان می دهد منطقه وارد یک جنگ دیگر خواهد شد و سوریه نیز مانند افغانستان و عراق زیر بلیت آمریکا و متحدانش خواهد رفت! حوادث را نمی توان فقط با رابطه ی علت و معلولی تحلیل کرد و بلکه باید حوادث را با روابط گوناگون آنها با یکدیگر بررسی و تحلیل نمود شاید تا حدودی فضای روشنتری برای نتیجه گیری به دست آورد.

 

نخست‌وزیر بریتانیا از اوباما خواست «تعلل» نکند و حمله به سوریه در «چند روز آینده» انجام شود    

 »ایندیپندنت»: واشـنگتن و لندن طی یک یا دو هفته آینـده به سوریه  حمله می‌کنند

 صدراعظـم آلمان: جامعه جهـانی به دولت سوریه پاسـخ قاطع دهد

 وزیرخارجه ترکیه: به هر ائتلافی علیه سوریه می‌پیوندیم

 وزیرخارجه روسیه: مداخله نظامی در سوریه بدون مجوز سازمان ملل ناقض قوانین بین المللی است

 بشار اسد: روسـیه هرآنچه ما برای دفاع نیاز داریم، فراهم می‌کند

 سـخنگوی وزارت خارجه ایران درباره تبـعات هرگونه اقدام نظـامی علیه سوریه هشدار مجدد داد

   ظریف و «فلتمن» (معاون سیاسی دبیرکل سازمان ملل) در مذاکره خود پیگیری راه‌حل سیاسی برای حل بحران سوریه را بررسی کردند

 

رئیس جمهور آمریکا در موارد متعددی اعلام کرده که استفاده از تسلیحات شیمیایی خط قرمز است.

توصیه ریچارد هاس به کاخ سفید

از موشک های کروز برای حمله به سوریه استفاده کنید

بشار اسد با اشاره به تهدیدهای اخیر آمریکا درباره احتمال دخالت نظامی در سوریه اظهار داشت :" اگر آمریکا به سوریه حمله کند همان طور که از جنگ ویتنام به بعد در همه جنگ هایش شکست خورد، این بار هم با شکست روبرو خواهد شد."

جان کری وزیر خارجه آمریکا روز دوشنبه 26-8-2013 اعلام کرد نمی توان بکار گیری سلاح شیمیایی در سوریه را انکار کرد.

وزیر خارجه آمریکا افزود که ماموریت بازرسان سازمان ملل در سوریه تنها تایید و یا عدم تایید بکار گیری سلاح شیمیایی در این کشور است.

وزیر خارجه بریتانیا گفته است، پاسخ به حمله شیمیایی ارتش اسد علیه مخالفان در نزدیکی دمشق، بدون اجماع در شورای امنیت سازمان ملل نیز ممکن است.

احمد داوداوغلو، وزیر خارجه ترکیه نیز گفته است که اگر توافقی گسترده و در سطح شورای امنیت برای اقدام به حل بحران سوریه شکل نگیرد، ترکیه به هر ائتلاف بین‌المللی دیگر علیه سوریه خواهد پیوست. قطر نیز خواستار عبور جامعه جهانی از شورای امنیت شده است.

به گزارش خبرگزاری رویترز، لاوروف که در کنفرانسی خبری در مسکو سخن می گفت، در پاسخ به سوالی درباره واکنش روسیه در صورت هدف قرار دادن زیرساخت های ارتس سوریه توسط غرب گفت: ""نیتی برای جنگ با کسی نداریم.""

کاخ سفید، دیدار برنامه‌ریزی‌شده مقام‌های آمریکایی را با مقام‌هایی از وزرات خارجه روسیه، که قرار بود در آن در مورد سوریه گفت‌وگو شود به زمان دیگری موکول کرده است؛ این موضوع از «تشدید اختلاف» بین دو کشور در مورد دمشق حکایت دارد.

روز شنبه (24 اوت) اوباما نشستی با شورای امنیت ملی‌ آمریکا داشت. روز یکشنبه یک مشاور عالیرتبه حکومت آمریکا، اطلاعیه‌ای را برای مطبوعات قرائت کرد که پس از ماه‌ها لحن جدیدی را نشان می‌‌داد. این اطلاعیه، با اشاره به گزارش‌های تکان‌دهنده در مورد استعمال گاز‌های سمی در حومه دمشق می‌گوید: “در این لحظه دیگر کمتر تردیدی در استفاده رژیم سوریه از گازهای سمی علیه شورشیان وجود دارد. اجازه بازدید به بازرسان سازمان ملل، بسیار دیر داده شده، زیرا مدارک ممکن بر اثر توپ‌باران مداوم در منطقه از میان رفته‌اند.”

 پنتاگون وزارت دفاع آمریکا، 4 ناوشکن مسلح به موشک‌های کروز خود را در سواحل شرقی‌ مدیترانه مستقر کرده و خاک سوریه را در تیر‌رسرئیس ‌ستاد ارتش آمریکا روز یکشنبه به عمان، پایتخت اردن پرواز کرد تا با همتایان فرانسوی و بریتانیایی‌ خود مشورت کند. به علاوه نمایندگان قدرت‌های منطقه، عربستان، قطر و ترکیه و نیز کانادا، ایتالیا و آلمان از ناتو حضور داشتند. آنها قرار داده است.

طبق آمار اخیر خبرگزاری رویترز، شصت درصد آمریکایی‌ها با دخالت نظامی مخالفند و فقط 9 درصد با آن موافقند. حتی اگر حمله شیمیایی هم ثابت شود، فقط 25 درصد موافق حمله نظامی هستند.

همین روز جمعه اوباما در مصاحبه با سی‌‌ان‌ان، لزوم مجوز سازمان ملل را در مورد اقدام نظامی رد کرد و گفت که حقوق ملل و ائتلاف بین‌المللی در این مورد کفایت می‌کند.

روزنامه الشرق چاپ عربستان از قول منابع شورشیان می‌نویسد که “نیروهای ویژه زیر فرماندهی ماهر اسد برادر رئیس جمهور،علیرغم مخالفت فرمانده نظامی منطقه، سلاح شیمیایی به کار گرفته‌اند.”

احتمالا هیچ‌کس نخواهد دانست که حقیقت ماجرا‌ چیست، زیرا که در واقع تمایلی به دانستن آن وجود ندارد، چرا که جنگ داخلی‌ سوریه از مدت‌ها پیش به یک جنگ سمبولیک تبدیل شده است.

خبرگزاری رویترز از تعلیق کار بازرسان سازمان ملل در سوریه به دنبال شلیک گلوله به سوی آنها خبر داده است.

 

 

 




موضوع مطلب :


یادداشت ثابت - دوشنبه 92 شهریور 5 :: 12:26 عصر :: نویسنده : yousofkhan tabrizi

 

 


یرواند آبراهامیان، کارشناس و آموزگار رشته تاریخ معاصر ایران در دانشگاه شهر نیویورک، برای خوانندگان فارسی‌زبان نامی آشناست  .بیشتر کارهای پژوهشی او، مانند کتاب “ایران بین دو انقلاب” و “تاریخ ایران مدرن” به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده است. او آخرین کتاب خود را، که نسبت به کتاب‌های پیشین حجم اندکی دارد، یکسره به کودتای 28 مرداد 1332اختصاص داده است  . نگارنده در پیشگفتار، انگیزه خود را در نوشتن این کتاب، با وجود نوشته‌های فراوان درباره کودتا، به چالش گرفتن دو تز آشنا یا دو دیدگاه رایج ذکر کرده است: نخست این نظر که: «بریتانیا با نیت خیر با ایران وارد گفت‌وگو شد و ایالات متحده نیز در امر میانجیگری همکاری صادقانه نشان داد، اما این تلاش‌ها به خاطر سرسختی و لجاجت مصدق شکست خورد  .»نویسنده اشاره می‌کند: حتی برخی از پژوهشگرانی که با مصدق همدلی دارند، گاه از “رفتار نامعقول و خواسته‌های غیرمنطقی” او در مذاکرات نفت انتقاد کرده‌اند  .نویسنده توضیح می‌دهد که آنچه بسیاری آگاهانه یا ناآگاهانه نادیده می‌گیرند این واقعیت است که برای دکتر مصدق ملی شدن صنعت نفت موضوع “حاکمیت ملی” بود و این به معنای اختیار کامل ایران در کشف، استخراج، پالایش و صدور نفت خود بود. برای مصدق این یک اصل خدشه‌ناپذیر یا به تعبیر عوام   “ناموسی” بود، و البته بر سر آن سرسختی نشان می‌داد و حاضر به گذشت هم نبود  .در برابر، بیگانگان که از قدیم “بدعادت” شده بودند، هرگز حاضر نبودند که کنترل نفت را به طور کامل به دولت ایران بسپارند و از آنهمه منافع بیکران چشم بپوشند. به عبارت دیگر آنها تنها با یک “ملی شدن” اسمی و ظاهری موافق بودند. نویسنده چند بار تصریح می‌کند نه امریکایی‌ها و نه بریتانیایی‌ها به هیچوجه برای ملی شدن واقعی نفت ایران آمادگی نداشتند. (3 و 108  )او با توضیح شرایط بین‌المللی یادآور می‌شود که در زمان جنبش ملی شدن نفت ایران، قدرت‌های بزرگ هنوز در مرحله “قدرقدرتی” و تهاجمی بودند. وضعیت با دوران بعد در دهه‌های 1960 و 1970 که امپریالیسم در برابر جنبش‌های ضداستعماری عقب‌نشینی می‌کرد، از بنیاد متفاوت بود. نویسنده از برخی دولتمردان دنیای غرب یاد می‌کند که به راستی از این که دولت ایران “جرأت  ” کرده و ملی شدن نفت خود را درخواست کرده بود، به حیرت فرو رفته بودند  .نکته دومی که نویسنده در آن چون و چرا می‌کند، تکیه بر “خطر کمونیسم  ” است برای توجیه کودتا. بسیاری از موافقان کودتا استدلال می‌کنند که اگر غرب مصدق را برکنار نکرده بود، ایران به زودی به کام کمونیسم فرو می‌رفت  .به نظر آبراهامیان بریتانیا و امریکا با بهره‌گیری از “فضای جنگ سرد” به این توهم دامن زدند که گویا ایران در آستانه سقوط به “پرتگاه کمونیسم  ” بوده است، در حالی که “خطر کمونیسم” تنها بهانه‌ای بود برای سرپوش گذاشتن بر منافع کلان مادی. آنها هدفی جز این نداشتند که با آزمندی تمام همچنان به غارت ثروت طبیعی ایران ادامه دهند و مصدق به سادگی سد راه آنها بود  .نویسنده خلال معرفی منابع پژوهش خود می‌گوید که در سال‌های گذشته اسناد و مدارک بسیاری فاش شده و اطلاعات دقیق‌تری درباره کودتا منتشر شده است. اما او در عین حال از جای خالی بسیاری از “اسناد محرمانه و طبقه‌بندی شده” که همچنان در آرشیو سرویس‌‌های اطلاعاتی امریکا و بریتانیا پنهان مانده است، شکوه می‌کند.کتاب در چهار بخش تنظیم شده است.

امتیاز “قانونی
بخش نخست کتاب با عنوان “ملی‌سازی نفت” سرگذشت صنعت نفت ایران را از آغاز پیدایش آن بازگو می‌کند. از چند سال قبل از مشروطه، که سرمایه‌داری بریتانیایی به نام ویلیام ناکس دارسی امتیاز استخراج و بهره‌برداری از منابع نفتی بیشتر سرزمین ایران را برای مدت 60 سال به دست آورد. بنا به قرارداد در بهترین حالت تنها 16 درصد از منافع خالص کمپانی نفت به ‌دولت ایران پرداخت می‌‌شد.روشنفکران آگاه و دلسوز از روز نخست با امتیازی که مظفرالدین شاه، پادشاه نادان و ناتوان قاجار، به بیگانگان داده بود، مخالف بودند و آن را مغایر منافع ملی می‌‌دانستند. کتاب با ارائه آمار چندوچون امتیاز را نشان می‌دهد که از یک سو سرشار از سود بود برای بیگانگان و از دیگر سو سراسر زیان برای مردم ایران.در دوران سلطنت رضا شاه پهلوی، که احساسات ملی در ایران بالا گرفته و منافع کمپانی نفت به خطر افتاده بود، دولت بریتانیا و گماشتگان آن در ایران به چاره‌جویی افتادند. در سال 1312 (برابر 1933) به دنبال هیاهویی مبنی بر “لغو امتیاز غیرعادلانه”، قرارداد تازه‌ای با تعدیلاتی اندک منعقد شد. با تشکیل “شرکت نفت ایران و انگلیس”، سلطه بریتانیا بر نفت ایران عملا برای دهها سال دیگر تضمین شد.

پنجه در پنجه استعمار

پس از سقوط رضاشاه به دنبال اشغال کشور در شهریور 1320، در ایران فضای بهتری برای طرح خواسته‌های ملی پدید آمد. دکتر محمد مصدق، حقوقدانی که از تبعید و انزوای سیاسی بیرون آمده بود، در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی، در مقام رهبر فراکسیون اقلیت، طی نطقی در آبان سال 1323به شدت به قرارداد 1933 حمله کرد و آن را خیانت به مردم ایران دانست.مصدق و یاران او در مجلس و بیرون آن، به تلاشی روشنگرانه برای افشای قرارداد دست زدند و شعار استیفای حقوق ملت ایران و “ملی کردن نفت” را به خواستی عمومی بدل کردند.در برابر، بریتانیا تلاش کرد با همدستی عناصر دست‌آموز در میان دولتمردان ایرانی، از سویی با سرسختی از کارزاری که به راه افتاده بود، جلوگیری کند و از سوی دیگر با ارائه پیشنهادهای “اصلاحی” که گویا از سر “خیرخواهی” صورت می‌گرفت، دوام قرارداد را تضمین کند.با پشتکار مصدق و هواداران او که در “جبهه ملی” گرد آمده بودند، سرانجام در 29 اسفند 1329 قانون ملی شدن صنعت نفت از تصویب مجلس شورای ملی گذشت و چند هفته بعد، قانون خلع ید از شرکت انگلیسی نیز به ‌تصویب رسید.نویسنده این بخش را چنین پایان می‌دهد: در مناطق نفت خیز خوزستان “بالا رفتن پرچم ملی برای بسیاری از ایرانیان اهمیتی بیکران داشت و به جهانیان نشان داد که ایران سرانجام به استقلال واقعی دست یافته است.” (79)

مصدق در سنگر حاکمیت ملی

به دنبال ملی شدن صنعت نفت، گفت‌وگوها و مجادلات درازمدت، تنش‌آلود و سرانجام بی‌حاصل ایران و بریتانیا شروع شد که تمام دوران 28 ماهه زمامداری مصدق را به خود اختصاص داد.نویسنده عقیده دارد که مذاکرات نمی‌توانست فرجام بهتری داشته باشد، زیرا دو طرف برداشت‌هایی به کلی متفاوت از مسئله داشتند: بریتانیا آماده بود که با ایران بر سر منافع موجود مذاکره کند و احتمالا مزایایی هم به ایران بدهد، در حالی که ایران نه “امتیاز” بلکه “تسلط کامل” بر نفت خود را می‌خواست و آن را لازمه حاکمیت ملی می‌دانست و حاضر بود بهای آن را نیز، که می‌توانست غرامتی سنگین باشد، بپردازد.به نظر نویسنده، برخلاف آنچه بر سر زبان‌ها افتاده است، امریکا تنها از روی خیرخواهی یا با فشار بریتانیا به منازعه کشیده نشد تا نقش “میانجیگری خیرخواهانه” را ایفا کند. دولتمردان امریکا به خوبی به اهمیت منابع انرژی به ویژه در آینده پی برده بودند و خواه ناخواه به “بحران نفتی ایران” علاقه پیدا کردند.به نظر نویسنده: «بریتانیا و ایالات متحده احتمالا در برخی از مسائل جزئی اختلاف نظر داشتند، اما در ضدیت با ملی شدن نفت، میان آنها توافق کامل برقرار بود.» 82))نویسنده به تفصیل به فضای زهرآلودی می‌پردازد که در غرب پیرامون “بحران نفت” و مذاکرات مربوط به آن شکل گرفت. دولتمردان غربی برای فریب افکار عمومی به کارزار تبلیغاتی گسترده‌ای دست زدند تا همه چیز را به گردن ایران بیندازند.نمایندگان “شرکت” مدام تکرار می‌کردند که گفت‌وگو با مصدق بیهوده است، زیرا او بیش از آن که به دنبال مصالحه و توافق باشد، به دنبال اهداف شخصی خویش است و قصد دارد نقش “قهرمان ملی” را ایفا کند.دولتمردان غربی به مصدق هزاران لقب و دشنام می‌دادند تا او را سیاستمداری ناشایست بنمایند که با وجود او، با ایران به هیچ توافقی نمی‌توان رسید و نتیجه می‌گرفتند که بریتانیا باید منتظر بماند تا با دولت پس از مصدق وارد گفت‌وگو شود.آنها به این “امید” دامن می‌زدند که به زودی مجلس یا شاه، دکتر مصدق را برکنار خواهند کرد. با همین ترفندها بود که ایده کودتا رفته رفته در اذهان ریشه دواند.

کارگزاران بیگانه و گماشتگان بومی

با نخست وزیری دکتر مصدق در آغاز سال 1330 قدرت‌های بیگانه با پشتیبانی از پیروان خود در ایران به رشته‌ای از کارشکنی‌ها و تحریک‌ها و توطئه‌ها دست زدند که سرانجام در 28 مرداد نتیجه دلخواه را برای آنها به بار آورد، و اگر در آن روز به نتیجه نمی‌رسید، بی تردید به تلاشی دیگر دست می‌زدند.کتاب در فصل سوم به زمینه، فراهم‌سازی و اجرای کودتایی می‌پردازد که در 25مرداد انجام گرفت اما با هشیاری دولت مصدق به شکست انجامید.نویسنده ضمن ابراز تأسف از نبود دسترسی به آرشیوهای مخفی سازمان‌های اطلاعاتی امریکا و بریتانیا، معتقد است از همان رازهای اندکی که از پرده بیرون افتاده، می‌توان به روشنی به نقش تعیین‌کننده دو دستگاه اطلاعاتی بزرگ غرب در طراحی، تدارک و اجرای کودتا پی برد.از نیمه سال 1331 و به ویژه از مقطع نهم اسفند، شبکه مجهز و پیچیده‌ای از دشمنان داخلی مصدق، دست در دست دستگاه‌های بیگانه برانداختن دولت را در دستور کار خود قرار داد.در یک سر این طیف گسترده و رنگین سرسپردگان بی‌نقاب استعمار و وابستگان به دربار قرار داشتند و در سر دیگر آن کسانی که به نام دین‌خواهی و میهن‌پرستی به ستیز با رئیس دولت قانونی برخاستند.برخی از همرزمان پیشین مصدق، که از او جدا شدند و در ستیز با او از دشمنانش نیز پیشی گرفتند، نقش بسیار مخربی ایفا کردند. مهمترین این شخصیت‌ها عبارت بودند از: آیت الله ابوالقاسم کاشانی، حسین مکی، مظفر بقایی و ابوالحسن حائری‌زاده. (48 به بعد) اینان که نقش مهمی در پیدایش جنبش ملی ایفا کرده بودند، نقشی بس مهمتر در شکست آن بازی کردند.


لولوی کمونیسم

در سرویس‌های اطلاعاتی طرح‌هایی به نام “چکمه” و سپس “آژاکس” برنامه‌ریزی شد که دو بخش داشت: نخست ایجاد آشوب و ناامنی برای بی‌ثبات کردن دولت مصدق و دیگری اقدام کودتایی برای برانداختن آن. (172)تمام این اقدامات در بسته‌بندی فریبای “نجات ایران از چنگال کمونیسم” انجام می‌گرفت. قدرت‌های بزرگ برای کتمان هدف واقعی خود، یعنی ادامه سلطه بر منابع نفتی ایران، مدام به شیپور “تهدید کمونیسم” می‌دمیدند، هرچند که خود کمترین اعتقادی به آن نداشتند و این را نویسنده با ارائه گواهی‌های بسیار نشان می‌دهد. آنها از جمله کسانی را اجیر می‌کردند تا قدرت و نفوذ حزب توده را بزرگتر از آنچه بود، جلوه دهند.وزارت خارجه بریتانیا در فضای “جنگ سرد” از کارآیی این تبلیغات به خوبی آگاه بود: «ما باید به امریکایی‌ها تأکید کنیم که مصدق هرچه بیشتر در قدرت بماند، خطر کمونیسم در ایران بیشتر می‌شود.» (174)بیشتر کتاب‌های تاریخی مربوط به جنبش ملی، درباره نقش حزب توده و روابط آن با مصدق به ذکر کلیاتی بسنده کرده‌اند، اما آبراهامیان در کتاب تازه خود به تفصیل وضعیت و مواضع حزب را توضیح داده است.نویسنده در بخش نخست کتاب بر نفوذ گسترده حزب در محیط‌های کارگری انگشت می‌گذارد و تصریح می‌کند که بیشتر کارگران صنعتی ایران، مستقیم یا غیرمستقیم زیر نفوذ “شورای متحد مرکزی” بازوی سندیکایی حزب توده بودند. (64به بعد) حزب با سازمان دادن چندین اعتصاب و تظاهرات سیاسی، شرایط مساعدی برای پیکار با شرکت نفت به وجود آورد.برخورد حزب توده با جنبش ملی و رهبر آن در طول زمان یکسان نبود. حزب با تأخیری چندساله به پشتیبانی از شعار ملی شدن نفت پرداخت، هرچند هنوز شخص مصدق را سیاستمداری “بورژوا لیبرال” می‌دانست که نسبت به امریکا دچار توهم است و قصد دارد “امپریالیسم جوان” را به جای “استعمار پیر” بنشاند. (59)نویسنده در رد “استدلال” کودتاگران معتقد است که هیچ خطری از جانب حزب توده کشور را تهدید نمی‌کرد. مصدق به خوبی از فعالیت حزب آگاه بود و با هشیاری فاصله خود را با آن حفظ کرده بود. نویسنده تأکید می‌کند که حزب مسلح نبود و “برنامه‌ای برای تصرف قدرت نداشت”.حزب توده به ویژه با افزایش حملات محافل راست‌گرا علیه دولت، نسبت به مصدق لحنی ملایم در پیش گرفت، اما نمی‌توان این گفته نویسنده را باور کرد که «هدف اصلی حزب عبارت بود از تقویت مصدق و تشکیل یک جبهه مشترک با او.» (176و پس از آن)در واقع حزب تشکیلات قوی و حتی “بازوی مسلح” داشت (سازمان افسران توده)، اما درست این است که گفته شود برای هیچ برنامه‌ای اراده و قاطعیت لازم را نداشت. رهبران نسبتا بصیر و آگاه حزب از ایران رفته بودند و چنانچه گفته‌اند، حزب در ایران پیکری غول‌آسا شده بود با سری بسیار کوچک.هیئت اجرائیه به پراکندگی و اختلافات شدید درونی دچار بود. برخی از رهبران تندرو مصدق را همچنان نماینده بورژوازی کمپرادور (وابسته) می‌دانستند. در برابر، جناحی او را نماینده “بورژوازی ملی” گرفته و معتقد بودند که حزب باید نسبت به او سیاست “انتقاد و اتحاد” داشته باشد. حزب در بهترین حالت به دنبال اتحاد تاکتیکی با دولت بود برای جلوگیری از نفوذ غرب.از مقطع 30 تیر 1331، که همگان مبارزه فداکارانه یاران مصدق را شاهد بودند، بسیاری از کادرهای آگاه و دلسوز حزب آشکارا از دکتر مصدق هواداری می‌کردند و به شدت از سیاست حزب در قبال او ناخرسند بودند. کسانی مانند شاهرخ مسکوب، محمدحسین تمدن و بابک امیرخسروی بر این امر گواهی داده‌اند، اما واقعیت این است که این افراد در مقام تصمیم‌گیری نبودند.بر همین قیاس آنچه نویسنده به عنوان نمونه‌های “پشتیبانی” حزب از مصدق ذکر کرده، از جمله آگاه کردن او از توطئه کودتایی در روز 28 مرداد، پیشنهاد حمایت مسلحانه از مصدق و سرانجام پیشنهاد کمک به فرار او و مسائل دیگر، چیزهایی است که بیشتر در سالهای بعد و از سوی افرادی مانند نورالدین کیانوری با هدف تبرئه حزب از اشتباهات سنگین گذشته، مطرح شده است.حتی اگر چنین مواردی راست باشد، که احتمال آن اندک است، آشکار است که نمی‌توانسته با موافقت مصدق روبرو شود، که کارپایه سیاست خود را ملی‌گرایی و مبارزه با بیگانگان قرار داده بود.

سایه‌های بلند کودتا

آخرین فصل کتاب یرواند آبراهامیان به عنوان “ارثیه کودتا” به اختصار به پیامدهای کودتا تا روزگار ما پرداخته است.در نخستین نگاه به نظر می‌رسد که امریکا برنده اصلی کودتا بود: سهم بزرگی از نفت ایران را از آن خود کرد و این درس بد را آموخت که رژیم‌های ناسازگار را می‌توان به آسانی سرنگون کرد.در درازمدت اما، “ابرقدرت” در شبکه پیچیده‌ای از توطئه‌ها و درگیری‌های بی‌پایان غرق شد، از دوستان و متحدانی وفادار در کشورهای “جهان سوم” محروم ماند و تمام حیثیت خود را از دست داد.کودتا برای ایران فاجعه‌بار بود و کشور را از پیشرفت سیاسی و اجتماعی بازداشت. سرنگونی مصدق چهار پیامد سنگین برای ایران داشت: پسرفت در ملی‌شدن صنعت نفت، نابودی احزاب و نهادهای مدنی، برباد رفتن مشروعیت پادشاهی و رشد روحیه شک و بدگمانی (ذهنیت پارانویایی) در میان ایرانیان. (207)نگارنده مورد اخیر را تا امروز و به ویژه با توجه به 33 سال رابطه پرتنش جمهوری اسلامی با غرب، عاملی بسیار مخرب می‌داند که هر نوع رابطه سالم و متعادل ایران را با دنیای پیشرفته ناممکن کرده است.کتاب “کودتا” به ویژه در گزارش نقش سازمان‌های اطلاعاتی غرب اثری موشکاف و ژرف‌نگر است. برخورد حرفه‌ای نویسنده با اسناد تازه، در کنار کندوکاو همه‌ جانبه در منابع خارجی و همچنین نوشته‌های فارسی برای بازشناختن سازوکار کودتای 28 مرداد ستودنی است.کاستی بزرگی که می‌توان بر آن انگشت گذاشت، سهل‌انگاری کتاب در ثبت نام‌های فارسی است، که به ویژه برای خواننده ایرانی و آشنا با تاریخ آزارنده است.انبوه ثبت‌های نادرست، از پژوهشگری با آوازه و اعتبار نویسنده این کتاب که با زبان فارسی نیز آشناست، به راستی حیرت‌انگیز است. تنها به برخی از این لغزش‌ها اشاره می‌شود، با این امید که چاپ‌های بعدی کتاب از آنها پاک شود:

حسیبی را باید Hassibi نوشت و نه آن گونه که در کتاب آمده است: Hassebi.
Khalil و Khalili درست است و نهKhalel و Khaleli.
همچنین در کتاب Imami آمده است به جای Emami،
Muazeb al-Dawleh آمده به جای Mohazzab al-Dawleh
Nuraldin آمده به جای Nureddin
Naseri آمده به جای Nasiri یا Nassiri
نام هژیر را باید Hazhir نوشت و نه چنان که در کتاب آمده Hezher.

نام باتمانقلیچ دو گونه ثبت شده که هر دو اشتباه است و فاقد حرف نون.

در فهرست اعلام پایان کتاب نجم‌السلطنه و وثوق‌الدوله زیرا “سلطنه” و “دوله” ثبت شده‌اند.

نام کوچک دهخدا، علی اکبر است و نه علی (186)؛ نام بنی صدر، ابوالحسن است و نه ابوالحسین؛ نام ابوالقاسم امینی درست است و نه عبدالقاسم امینی. عبدالقدیر آزاد درست

است و نه عبدالقادر آزاد؛ عبدالرحمن فرامرزی درست است و نه عبدالرحیم فرامرزی و…

نام اشرار معروف تهران هم نادرست ثبت شده است:

لقب “شعبان بی‌مخ” به صورت Bemorkh نوشته شده و در فهرست نیز به همین شکل وارد شده است، از نام اصلی خانوادگی او یعنی “جعفری” نشانی نیست.

نام طیب حاج رضایی و حسین رمضان یخی نیز در کتاب نادرست قید شده است.

در ثبت نام مکان‌ها نیز همین بی‌دقتی دیده می‌شود: در تهران Cannon Square و Parliamnet Square وجود ندارد، منظور از اولی باید “میدان توپخانه” باشد، که باید با همین ثبت بیاید و دومی به صورت رسمی “میدان بهارستان” نام دارد. مصدق در سلطنت‌آباد محاکمه شد و نه در سلطان‌آباد.

علی امینی نجفی

پژوهشگر مسائل فرهنگی

شناسنامه کتاب:
Ervand Abrahamian
The Coup
1953, The CIA and the Roots of Modern US-Iranian Relations
The New Press,
NY and London, 2013, 277 p.

منبع : بی بی سی فارسی و ملیون ایران

 

 




موضوع مطلب :


یادداشت ثابت - جمعه 92 شهریور 2 :: 9:32 صبح :: نویسنده : yousofkhan tabrizi
1 2 >

قالب بلاگفا

قالب وبلاگ

purchase vpn

بازی اندروید